این شب های سرد ومثلا انقلابی
بابا میگه اقای (اسمش یادم نیست) چندسال پیش گفته ما دیگه جنگ نداریم فقط انقلاب پا هارا داریم وانقلابشون داره شروع میشه.
(انقلاب پا ها) ترکیبشا دوست دارم:)
و در این ساعتِ سرد که زمین
بوی غبار انسان میدهد و دلگیر است بسیار
بر آنم تا بر هر دری بکوبم
و از کسی که نمیدانم کیست بخشش بخواهم
و همین جا در تنور دلم
برایش تکه نان برشتهای بپزم
سزار بایخو
شروع دوران پسا شرقی
میخاستم یه قسمت از کتاب دختری با گوشوارههای مرواریدی را بنویسم ولی فعلا بالای پشت بام تو تاریکی وسرما با دل درد اضافه گیر کردم وکتاب طبقه پایین اگه بخام علت گیر کردنم بالای پشت بام رو تویه کلمه بگم میشه عدم حوصله اگه بخام تویه جمله بگم میشه اومدن مهمون و ترجیح سرما وتاریکی بالای پشت بام اگه بخام کامل بگم میشه من واقعا حوصله ادمهارا ندارم ادمها شامل غریبه های ناآشنا نیستند بلکه شامل اشناهای غریبه اند ادمهایی که منا نمیشناسند. درموردم اضهار نظر میکنند اما منا نمیشناسند میدونم تقصیر خودمم هست من بهشون اجازه نمیدم که منا بشناسند
درباره این سایت